مادر
همیشه وقتی از حکمت می آمد نام لقمان حکیم را می شنیدم برایم خیلی جذاب بود لقمان یک چوپان بی سواد بودو خدا او را حکیم خوانده بود گفتم یک بار سوره که خدا به نام به نام او زده است را بخوانم تا بفهمم او چه چیزی گفته که خداوند لقب حکیم را به او داده حرفهایش برایم جذاب بود ولی سفارش به مادر نظر مرا به خود جلب کرد خداوند در سوره لقمان آیه ۱۴ فرموده به مادرت نیکی کن چون نه ماه تو را در سختی حفظ کرده و دچار ضعف شده و بعد هم تو شیر داد یعنی ضعف روی ضعف دقت لقمان در مورد ضعیف شدن مادر در زمان بارداری شیردهی خیلی برایم جالب بود گفتم که واقعاً لقمان شایسته لقب حکیم است مادر واژه قشنگی ست که برای همه آدمهای روی زمین معنا و لحظات شیرینی را خاطرنشان میکند وقتی قرآن را دیدم که خداوند کنار سفارش به پرستش خودش از مادر فرموده با خود گفتم پادشاهی بود که به وزیر هایش از قدرتش و مکنت اش را بخشیده به پدر گوشهای از رزاقیت و به مادر گوشهای از ربوبیت را داده است مادران از طفولیت بچه ها را مربی وار و با تمام مهر و محبت تربیت میکند و عمر و جانش را صرف او می کند وقتی خدا میخواهد بگوید که چقدر مهربان است نسبت به بنده هاش میگوید مادر جلوهای کوچک محبت من است در حالی که همه ما مهر مادر را کوچک نمیدانیم بلکه بزرگ و فداکار میدانیم دوستی داشتم تعریف میکرد که وقتی مادرش از او ناراحت میشد برای شوخ طبعی میگفت پایت را بلند کن پس کجاست آن بهشتی که خداوند فرموده پای مادران است بعد از خنده ها و آشتی کف پای مادرش را می بوسید و می گفت بهشت ارزشی ندارد اگر مادر نباشد به من دوست دارم هرشب سرم را بر بهشت زیر پاهایت فرو برم مادر عزیزم دوستت دارم